۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

نداي نازنينم


براي ندا صالحي آقا سلطان,
كه لحظه شهادتش جهان را بيدار كرد


ندايم, اي نداي نازنينم
تو خونين لالة ايرانزمينم

در آغوش كدامين خاك خفتي
كه در چشم تمامِ ما شكفتي

كه حتي لحظه سردِ غروبت
نشد خاموش چشمِ پر فروغت

اگر رفتي به راه پاك خورشيد
هزاران غنچه از خون تو روييد

به خاك انداختد دست شقاوت
ولي از خون تو جوشيد حقيقت

به سوگت اي عزيز آتشفشان شد
حريق شعله ات در جسم و جان شد

تو كه رفتي و قلبم را شكستي
ولي در برج ايرانم نشستي

تو اي گلخون باغ آرزويم
صدايت زنده مانده در گلويم

قسم بر خون پاكت اي ندايم
كه خاموشي نميگيرد صدايم