۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبه

آينه دار

وقتي‌كه از راه مي‌رسي
آينه‌دار تو منم
رو بام خورشيد مي‌شينم
با اسم تو پل مي‌زنم

كوچه‌به‌كوچه پيش قدمهات سبد سبد گل مي‌چينن
تمام شعرام ترانه مي‌شن رو لب مردم مي‌شينن

دستاي گرمت پر از نوازش, پر از بهار و اميده
حريق چشمات شعلة عشقِ دستاي گرمِ خورشيده

آي بخدا بخدا بخدا من بي تو تنها مي‌ميرم
آي بخدا بخدا بخدا من بي تو تنها اسيرم

مي‌رسي از راه رهاتر از عشق, عطر شقايق مي‌آري
تو باغ دلها به‌جاي غصه واژه عشقو مي‌كاري

مثلِ تبسم, مثل سلامِ لباي بكرِ فردايي
نجيب و پاك و حرمت آبي, تو از تبارِ دريايي

آينه‌دار تو منم اي مهربونم
تنها ستاره مني تو آسمونم ....بخدا
بي تو نفس خشكيده توي سينة من
عمرِ دو بارة مني اي مهربونم... بخدا

وقتي‌كه از راه مي‌رسي
آينه‌دار تو منم
رو بام خورشيد مي‌شينم
با اسم تو پل مي‌زنم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر