۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

دنياي خندان

دنيايِ ما بزرگه
يك راهِ بي نهايت
دنياي تلخ و شيرين
يك رازِ پر حكايت

يك راهِ نا تمومه
بايد كه همسفر شد
بايد به فكرِ عشق و
بايد فكرِ خطر شد

مي شه دنيايي ساخت, دنياي پر اميد
مي شه شوق گل شد, باز شكفت و خنديد

مي شه يك دل شد و يك صدا, همنفس
مي شه يك دست شد و پركشيد از قفس

نبايد شقايق دلش پر خون باشه
گلِ يخ نبايد سرد و بي جون باشه

بايد دوباره
گل كرد و روييد
بايد كه پر زد
تا اوج خورشيد

كسي از راه مي آد, لايقِ قلبِ ماست
مثلِ خون تو رگه, تازه مثلِ هواست

با خودش مي آره, صد بغل ترانه
يك جهان پر از حس, اما عاشقانه

نبايد شقايق دلش پر خون باشه
گلِ يخ نبايد سرد و بي جون باشه

بايد دوباره
گل كرد و روييد
بايد كه پر زد
تا اوج خورشيد

اين ترانه را به درخواست خانم ماريا فاراندوري خواننده پرآوازه و مقاومت يونان, بر روي آهنگ يكي از مشهورترين ترانه هاي او به نام «پسر خندان» نوشتم. با الهام از چند شعر و ترانه دو شاعر شهير يونان «يانيس ريتسوس و ياكووس كامپانل ليس»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر