۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

حديث عشق

مي بري كجا
اين دل مرا
بيا كه بي تو قلب من شكسته
در سرشت من
سرنوشت من
بيا كه عشق تو به دل نشسته


مي بري كجا
اين دل مرا
بيا كه بي تو من ثمر ندارم
در شب سياه
ماهِ من بيا
بيا كه بي تو من سحر ندارم


در خيال من, بذر جان تويي
اي بهار من, در خزان تويي
جويمت تو را اي بهشت من
اي روايتِ سرنوشت من
اي محبوب دلم

اي كه از همه آشناتري
از صفاي عشق با صفاتري
بي تو اين دلم خالي از صفاست
هر تپيدنش راز يك وفاست
اي محبوب دلم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر