روبروي تو چي هستم
عاشقي از آب و آتش
سينهام آغوش مهتاب
مثل چشمه, پاك و بيغش
مثل ماهيهاي عاشق
الفتم از جنسِ موجا
تو به فكر يك جزيره
من به فكرِ عشقِ دريا
در حريقِ عشق تو من
مثل يك پروانه سوختم
واسه روشنِ موندن تو
خودمو به شعله دوختم
قطره قطره اشك من بود
از تنِ شمعي فروزان
ميچكيد و بيصدا گفت
خاطراتم رو بسوزان!
بيصدا اما چه ميرفت
تا به عرش كبريايي
نالة قلبم كه ميگفت:
بيوفا! حالا كجايي؟
اگه رفتي مثل يك ماه
پشت ابرهاي جدايي
توي قلبِ من هنوزم
يه اميده كه ميآيي
گل سرخِ خاطراتت
هنوزم رو سينة من
هنوزم چراغِ يادت
توي چشمام مونده روشن
حالا تنها در خيالم
شوق ديدارِ تو دارم
جفت تنهايي من باش
اي تو تنها ماندگارم
۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر